خبرگزاری مهر- گروه استانها: «آتش انقلاب با شهید و مجروح شدن مردم در همدان، کرمانشاه، خوانسار، کرمان و ... زبانه میکشید؛ در شهر قم، چند مزدور رژیم به دست مبارزان مسلمان به هلاکت رسیده و مردم نجفآباد کلانتری شهر را موردحمله قرار داده بودند و در همدان یک سرگرد شهربانی کشته شده بود«.
سال ۵۷ به خصوص از نیمه دوم سال به بعد روزهای پرخاطرهای است و آنقدر خاطره از این روزها بهجامانده که کتابهای بسیاری باید جمعآوری شود تا شاید بتوان آنها را بیان کرد.
انقلاب اسلامی ایران، متولد لحظهها است و بازخوانی این لحظهها میتواند، در تحلیل چرایی و چگونگی انقلاب بسیار مؤثر باشد؛ ورق زدن تاریخ انقلاب بیانگر آن است که مردم همدان نقش قابلتوجهی در شکلگیری انقلاب اسلامی داشتهاند چراکه در روزشمار تاریخ انقلابی مردم همدان آمده است گروه حدید آذرماه سال ۵۷ منوچهر کازرونی رئیس کلانتری ۴ همدان را که عامل سرکوب تظاهرات مردمی و مسئول کمیته ضدخرابکاری رژیم بود، ترور کردند و مباشر کاشانی سربازی که محافظ استانداری بود، خدا یاری استاندار وقت را ترور نافرجام کرد و به کوهپایه الوند گریخت و عوامل ساواک در گنجنامه او را به شهادت رساندند.
۳۰ مهر ۱۳۵۷ خشم مردم انقلابی همدان بر ضد رژیم زبانه کشید
در ۳۰ مهر ۱۳۵۷ بعد از حادثه سوختن کتابخانه مسجد بزرگ کرمان در آتش، خشم مردم انقلابی همدان بر ضد رژیم زبانه کشید و با تظاهرات دانشآموزان دخترمدرسه پروین اعتصامی و مدرسه پسرانه زاهدی (شهیدان دیباج) درگیریها به خیابانهای شهر رسید و دانشآموزان با تعطیلی کلاسهای درس و سردادن شعارهای انقلابی به خیابانهای آمدند و گروهی با شلیک گلوله به شهادت رسیدند.
در واقعه ۳۰ مهر ۵۷ همدان تعداد زیادی از مردم بهویژه جوانان و دانش آموزان به شهادت رسیدند در میان روزهای مهم مردم شهر همدان ۳۰ مهر ۵۷ نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است چراکه در واقعه ۳۰ مهر ۵۷ همدان تعداد زیادی از مردم بهویژه جوانان و دانش آموزان به شهادت رسیدند.
توضیح بیشتر در مورد ۳۰ مهر ۵۷ اینکه در پی اعلام خبر هتک حرمت یکی از دانشآموزان دختر در دبیرستان پروین اعتصامی توسط یکی از نیروهای شاهنشاهی، دانشآموزان پسر از دبیرستانهای مختلف بهصورت گروهی در مسیرهای منتهی به بازار و میدان مرکزی شهر به حرکت درآمدند.
محل تجمع مقابل کوچه حوزه علمیه آخوند در خیابان شهدای فعلی شد و دانشآموزان به همراه مردمی که به آنها پیوسته بودند، با سردادن شعارهای «بگو مرگ بر شاه»، «ما همه سرباز توییم خمینی گوش به فریاد توییم خمینی»، «تا مرگ شاه خائن، نهضت ادامه دارد»، «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد»، «ساواکی مرگت فرارسیده»، «تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست» خشم و انزجار خود را از حکومت شاهنشاهی اعلام و هتک حرمت به دانشآموز دختر را محکوم کردند.
عوامل شهربانی و امنیتی، هنگامیکه خود را در برابر جمعیت انقلابی ناتوان دیدند از بلندی ساختمان هتل کاخ قدیم و یاس فعلی واقع در ابتدای خیابان شهدا به سمت مردم شلیک کردند و همین امر موجب شد تا نیروهایی که در خیابان و روبروی مردم بودند نیز مردم را به رگبار ببندند و با این اقدام نیروهای امنیتی، تعدادی از مردم به شهادت رسیدند و عدهای نیز مجروح شدند.
درگیری ۳۰ مهرماه از ساعت ۹ صبح آغاز شد و تا ساعت ۱۵ ادامه داشت و پس از متفرق شدن مردم سکوت و خاکستر عجیبی ناشی از گلولهباران و آتش لاستیک شهر را فراگرفته بود.
این اتفاق و خون شهدایی که در آن روز بر زمین ریخته شد، تلألویی در تاریخ ملت ایران شد تا بساط ظلم برچیده شده و ریشه طاغوت برای همیشه خشکانده شود.
پسازاین رویداد معلمان در همدان با تجمع مقابل محوطه آموزشوپرورش این شهرستان ۴۸ ساعت اعتصاب غذا کردند و از مسئولان خواستند عاملان این حادثه معرفی شوند بهطوریکه رفتهرفته قضات و وکلای شهر هم به این جمع پیوستند و در این روز بود که مردم به دلیل خونخواهی شهدای دانشآموز، سینما هما (قدس فعلی) را آتش زدند.
امام خمینی (ره) پس از شنیدن خبر حادثه ۳۰ مهر همدان در فرانسه، با ارسال پیامی به مردم همدان ابراز لطف کردند پس از واقعه تاریخی ۳۰ مهر ۵۷ کارکنان صنعت نفت، روزنامهنگاران همدان، علما و بسیاری از بزرگان نیز اعتصاب کردند و امام خمینی (ره) نیز پس از شنیدن خبر حادثه ۳۰ مهر همدان در فرانسه، با ارسال پیامی به مردم همدان ابراز لطف کردند.
رخداد تاریخی ۱۳ آبان ۵۷ دانشآموزان و دانشجویان تهران، پس از حادثه ۳۰ مهر همدان بود که در این واقعه نیز بسیاری در دانشگاه تهران به خاک و خون غلتیدند.
همین رویدادها نشان میدهد که همدان در مبارزات انقلابی مجاهدتهای فراوانی داشته و شاید بتوان گفت ۳۰ مهر بهعنوان نقطه عطف تاریخ مبارزات مردم همدان است.
پسازاین رویداد مردم همدان همراه با مردم سایر شهرهای کشور دست از تظاهرات برنداشتند تا جایی که مردم همدان و شهرهای مجاور آن در ۲۱ بهمن سال ۵۷ با زعامت آیتالله شهید سید اسدالله مدنی که به همدان تبعیدشده بود، راه عبور تانکهای ستون زرهی لشکر ۸۱ کرمانشاه را بستند تا در مدت کمتر از یک ساعت با مقاومت مردم همدان این ستون زرهی با گلهایی که مردم نثار نظامیان کردند، تسلیم شدند و سلاحها را تحویل مردم دادند و با ناکام ماندن این حرکت، سرکوبگران گارد شاهنشاهی در تهران بدون حمایت ماندند و تهران، حادثه خونین دیگری مانند میدان ژاله را در تاریخ ننگین رژیم تجربه نکرد.
بر اساس اسناد موجود در شب بیستم بهمن سال ۵۷ آیتالله مدنی پس از اطلاع از برنامه این ستون کشی، شبانه تمامی عناصر انقلابی همدان را برای برنامهریزی در خنثی کردن این اقدام ضربتی فراخواند و همان شب این خبر سینهبهسینه در بین مردم همدان انتشار یافت.
در سپیدهدم روز ۲۱ بهمنماه جمعیتی افزون بر دهها هزار نفر از مردم دلاور استان همدان از ابتدای مسیر همدان بهسوی کرمانشاه روانه شدند و مردم قهرمان شهرهای اسدآباد، بهار و مریانج نیز دوشادوش مردم همدان در این حرکت انقلابی شرکت کردند و در ساعت ۹ بامداد ازدحام جمعیت به حدی شد که حتی جایی برای حرکت نفرات پیاده هم در جاده کرمانشاه نبود چه برسد به کمرشکنهای حامل تانکهای عظیمالجثه لشکر زرهی کرمانشاه که در حال نزدیک شدن به این جمعیت بودند.
اقدام حماسی مردم همدان بهمنزله تیر خلاصی بر پیشانی ظلم تلقی شد
با این اقدام حماسی مردم همدان که بهمنزله تیر خلاصی بر پیشانی ظلم بود از هجوم این یگان زرهی به تهران جلوگیری شد و یکی از بزرگترین حماسههای دوران انقلاب رقم خورد.
این حرکت بزرگ به معنای قدمی دیگر برای تثبیت موفقیت انقلاب اسلامی بود و تلاش مردم همدان افزون بر پیشگیری از حرکت نظامیان در تهران حکومتنظامی تهران را هم با شکست روبهرو کرد تا مردم انقلابی ایران در پایتخت با توان بیشتری مقابل رژیم ندای آزادیخواهی سر دهند.
نخستین پایگاه هوایی کشور به تصرف مردم انقلابی همدان درآمد
در این روز همچنین هما فران پایگاه سوم هوایی شاهرخی(سوم شکاری شهید محمد نوژه) به مردم پیوستند و نخستین پایگاه هوایی کشور به تصرف مردم انقلابی همدان درآمد.
به استناد گواهان تاریخ با این اقدام مردم استان همدان، پیروزی انقلاب اسلامی در پایتخت و به دنبال آن در سراسر کشور قطعیت یافت کما اینکه با هدایت آیتالله مدنی در ۲۲ بهمنماه ۵۷ مردم استان همدان مانند سایر نقاط کشور سجده شکر بهجای آورده و تمامی روز را به شادی و پایکوبی پرداختند.
در همین خصوص قدیر نظامی از فعالان انقلابی همدان در گفتگو با مهر با بیان اینکه متولد سال ۱۳۳۷ در محله گازران همدان از مناطق پایینشهر همدان است، گفت: ما در سال ۱۳۴۵ در منزل خود هم عکس و هم رساله امام خمینی(ره) را داشتیم اما آن را پنهان میکردیم و گاهی آن را داخل پیت حلبی قرار میدادیم و در باغچه خاک میکردیم و هر وقت لازم بود آن را بیرون آورده و استفاده میکردیم.
وی با بیان اینکه سال چهارم ابتدایی اولین برخوردم را در ارتباط با دفاع از مسائل دینی تجربه کردم، گفت: در آن سال معلم قرآن که بیشتر در آن زمان شکلی و تشریفاتی بود و بر روی تخصص معلم تأکید نمیشد قرآن را غلط خواند و من به ایشان گفتم که این قسمت اشتباه خواندید اما وی پس از خطاب من برای رفتن به پایین کلاس؛ در جوابم یک سیلی به صورتم زد.
نظامی با بیان اینکه ما بچه پایینشهر و فقیر بودیم و زورمان به بقیه نمیرسید، گفت: زنگ مدرسه که زده شد به خانه رفتم و برادر بزرگترم که متوجه ناراحتی من شده بود علت را جویا شد که من هم بغضم ترکید و گریه کردم و ماجرا را تعریف کردم و برادرم که دید من به خاطر تذکر به معلم برای درست خواندن قرآن تنبیه شدهام به من گفت تو باید از این به بعد در راه قرآن از این سیلیها زیاد بخوری و این نقطه آغاز شکلگیری آن شخصیت بهاصطلاح انقلابی بود، اگر مدعی باشیم انقلابی هستیم.
وی به ذکر خاطرات دوران مدرسه پرداخت و با بیان اینکه در دوره راهنمایی در مدرسه صابر همدان درس میخواندم، گفت: ابتدای کتابهای درسی عکس شاه و فرح و پسرش بود و در یکی از روزها وقتی زنگ مدرسه به صدا درآمد من بهاتفاق یکی از دوستانم به نام «به زارع» تمام کتابها را از کشوی میزها درآوردیم و عکسها را پاره کردیم و کتابها را بدون عکس دوباره داخل کشوی میزها قراردادیم و عکسها را داخل کیسهای قراردادیم و با خود به بیرون بردیم و پنهان کردیم.
وی با بیان اینکه فردای آن روز ناظم مدرسه راهنمایی که آقای تهذیبی نام داشت ما را به دفتر صدا کرد و پرسید چرا این کار را انجام دادید، ادامه داد: به گفته آقای تهذیبی که خود فردی مؤمن و متدین بود؛ رئیس مدرسه فردی ساواکی بود که اگر در جریان موضوع قرار میگرفت بیچاره میشدیم.
نظامی با بیان اینکه آقای تهذیبی خطاب به ما گفت من خودم این ماجرا را جمع میکنم اما دیگر این رفتار را تکرار نکنید، ادامه داد: من در دوران دبیرستان گاهی با سلاح رفتوآمد میکردم و رئیس مدرسه موضوع را متوجه شده بود و به پلیس زنگ زده بود که به سراغم بیایند اما من از طریق یکی از دوستانم ماجرا را مطلع شدم و اسلحه را در گوشهای از دبیرستان پنهان کردم و وقتی پلیس به مدرسه آمد و بازرسی بدنی صورت گرفت منکر همهچیز شدم و ماجرا ختم به خیر شد.
دائماً در همدان در هر موقعیتی تظاهرات برگزار میشد
وی با بیان اینکه در آن دوران رژیم تا حدی متزلزل شده بود، گفت: مراسم احیا و برنامههای ماه رمضان با گستردگی قابلتوجهی در مساجد همدان ازجمله مسجد میرزا داوود برگزار میشد و دائماً در همدان در هر موقعیتی تظاهرات برگزار میشد.
وی با بیان اینکه روز ورود امام خمینی(ره) به کشور عدهای از انقلابیون همدان به تهران رفتند، گفت: در آن دوران ما در منزل تلویزیون نداشتیم اما در ساختمان سرایداری مدرسه یک تلویزیون بزرگ وجود داشت که من به منزل سرایدار رفتم و از طریق آن تلویزیون ورود امام به کشور را دیدم که حین ورود امام به کشور تصویر تلویزیون قطع شد.
نظامی بابیان اینکه غرب انقلاب اسلامی ایران را یکی از غافلگیریهای خود میداند، گفت: در آن دوران مشروعیت رژیم به صفر رسیده بود و روحیات ضد شاهنشاهی در همدان کاملاً مشهود بود بهطوریکه باید بگویم همدان مبارزاتش از سال ۴۲ شروعشده و در دهه ۵۰ خلاصه نمیشود.
مردم در هر انقلابی یکی از ارکان اصلی آن محسوب میشوند
ذکر پارهای از فداکاریهای مردم همدان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نشاندهنده آن است که مردم در هر انقلابی یکی از ارکان اصلی آن محسوب میشوند و چنانکه تمایلی به همراهی با انقلاب از خود نشان ندهند هیچ انقلابی اتفاق نمیافتد و بهواقع به همین دلیل است که حضرت امام خمینی (ره) حضور یکپارچه مردم در صحنه را از عوامل موفقیت انقلاب میدانند.
اگرچه مردمی بودن در انقلابهای دیگر هم کموبیش دیده میشود ولی در انقلاب اسلامی ایران بسیار برجستهتر است و در این انقلاب، مردم بیشتر به صحنه آمدند و خواستار سرنگونی رژیم شاهنشاهی و برقراری نظام اسلامی شدند.
نظامی، کارگر، کارمند، کشاورز، روحانی، دانشجو و معلم، همه و همه در این انقلاب سهیم بودند و این وجه از مردمی بودن انقلاب شاخص است و در انقلاب اسلامی ایران همه مردم نقش داشتند و در سراسر کشور با شدت و قدرت با رژیم پهلوی به مبارزه برخاستند.
ملت با حضور خود درصحنههای مختلف انقلاب نشان دادهاند که تحت هیچ شرایطی حاضر به کوتاه آمدن از آرمانهای انقلاب نیستند و نخواهند بود.
نظر شما